اگر مرزهای مشخصی برای خود مشخص نکرده باشید، ممکن است زندگی شخصی و کاریتان دچار گرفتاریها و سردرگمیهای بسیاری شود. شاید تا الان نمیدانستید اما دخالت دادن زندگی خصوصی خود به فضای کار یا بدتر از آن، آوردن کار به خانه میتواند برای سلامت روان شما خطرناک باشد.
ممکن است گاهی اوقات قدرت قضاوت بر روی زندگیخود را از دست بدهید یا شاید هم هیچ تفاوتی بین تصمیمات خانه و محلکار حس نکنید. در صورتی که لازم است این تفاوت و مرز به طور کامل حس شوند. تمایز بین این دو محیط برای حفظ سلامت روانی ما ضروریست. همچنین این تمایز تضمین میکند که ذهن و روان ما از هر مشغله و درهمریختگی اضافه در امان باشد.
درهمریختگی ذهنی از علائم شایع ذهن و بدن پر مشغله انسان امروزیست. در این حالت در فضای خانه ذهن درحال فکر کردن درباره کار است و بلعکس. شخص مرتب دچار اختلال خواب میشود و فکرش دائم درحال چرخش است. یا تمرکز فرد بر اثر موارد سازماندهی نشده متعدد کاهش مییابد. درهمریختگی ذهنی به این معناست که فرد به ندرت فرصت استراحت پیدا میکند.
اگر بخواهیم زندگی کنیم، از آن لذت ببریم و بهرهوری داشته باشیم، به عبارت دیگر این نباشد که فقط زنده باشیم، در این صورت از بین بردن درهم ریختگیهای ذهنی امری ضروریست. تعیین مرز در اینجا به معنی سلب آزادی نیست. در واقع کاملا برعکس. تعیین مرز توانایی ما را برای انتقال بین کار و زندگی تقویت میکند و باعث میشود هر چیزی در سر جای خود باقی بماند و عادتهای مفیدی در هر دو محیط ساخته شود. با این ساختار و آگاهی داشتن از آن میتوان از هرج و مرج، سردرگمی و استرس خلاص شد. درک صحیح از ارزش مرزها ما را برای موفقیت آماده میکند. این که ما بدانیم چه زمانی باید کار را رها کرد و چه زمانی از امور خانه دست کشید از حواسپرتی جلوگیری میکند و میتواند تمرکز ما را در هر محیط تا ده برابر افزایش دهد.
راز اصلی مانور دادن بین کار و خانه در مدیریت زمان و کاهش واکنش عاطفی به هرکدام از این محیط هاست. تسلط به مدیریت زمان و همچنین منفعل بودن نسبت به احساس و عواطف زود گذر، کلید تمرکز است. و در حضور تمرکز جایی برای درهمریختگی ذهنی باقی نمیماند.
چالش اصلی که ما با آن روبرو هستیم چالش تعادل است. بسیاری از روانشناسان به آن تعادل کار و زندگی میگویند. اسمش هرچه که باشد، اگر ما بخواهیم تعادل داشته باشیم و سلامت روانمان را تقویت کنیم، جدا کردن این دو جهان ضروریست.
آرامش ذهنی در خانه و محل کار میتواند خیلی راحت در دسترس قرار بگیرد. با ایجاد چند تغییر و عادت مثبت، نه تنها میتوان تعادل را برقرار کرد بلکه میتوان میزان رضایتمندی را به حداکثر رساند. برای داشتن فردایی بهتر، حذف کردن درگیریهای ذهنیتان را امروز شروع کنید. طراحی زندگیتان یکپارچهتر خواهد شد و کیفیت و لذت بخش بودن زندگی را حس خواهید کرد.
در ادامه به ۵ راه برای حذف درهمریختگیهای روانی میپردازیم:
۱ – برای خود مرز تعیین کنید
درمورد مباحث مکالمه و فعالیت در خانه و محل کار مرزهای مشخصی را تعیین کنید و با تمام انرژی آنها را رعایت کنید. مهلت تحویل پروژه، مشتریها، همکاران و جلسات نباید موضوع میز شام شما باشند. همانطور که محل کار جای فاش کردن زندگی خصوصی شما نیست. البته این خیلی معمول و طبیعیست که ما بخواهیم داستانهای کار را با خانواده به اشتراک بگذاریم و این هیچ ایرادی ندارد. اما قطعا محدودیتهایی هم وجود دارند. حواستان باشد اجازه ندهید که این موضوعها محوریت پیدا کنند و تنها موضوع مورد بحث شوند. به حرفها شاخه دهید و فضا را برای تولد موضوعهای دیگر باز کنید.
۲ – بنویسید
اگر به چیزی شک دارید آنرا بنویسید. برای امور کار و خانه یادداشتهای جدا درست کنید. این یادداشتها در راستای حفظ مرزها، ناامیدی را از بین میبرند. خستگی و ناامیدی ذهنی معمولا وقتی رخ میدهد که ما حس میکنیم در انبوع برنامهها و کارها غرق شده ایم. با از بین بردن این احساسات در درون خود و قرار دادن آنها در دنیای خارج سلامت روان شما به طور خودکار بهبود پیدا میکند. ما هنگام پاکسازی فضای ذهنیمان زندگی خود را غنی می کنیم. همچنین این پاکسازی کمک میکند جا برای خلاقیت و افکار نو باز شود و بهرهوریمان افزایش یابد.
۳ – پیوسته حواسجمع باشید
در تمام فعالیّتهایتان آگاه باشید. اگر مشغول کار هستید ذهنتان را در کار نگه دارید. اگر مشغول گذراندن اوقات فراغت هستید آگاهانه تصمیم بگیرید که از لحظه لذت ببرید و به کار فکر نکنید. آگاهی ذهن، وضوح افکار و در نتیجه آرامش و بهره بیشتر را به دنبال دارد. ذهنی که میتواند تمرکز کند ذهن سالم تلقی میشود و ذهنی که به هرچیزی پاسخ میدهد ذهن بیشاز حد عاطفی و پریشان است. باید هرچه زود تر به این درک برسیم که ذهن ما شیفته آرامش است. زیرا فقط در این حالت است که یاد میگیریم ذهنمان را از مطالب اضافه و ناکارآمد پاک کنیم.
۴ – مطیع افکارتان نشوید
افکارتان را مشاهده کنید و اجازه دهید به همان باد آوردگی رد شوند. خیلی وقتها افکار بدون دعوت و هشدار وارد ذهن ما میشوند. بهترین کار این است که متوجه ورودشان شویم و ناپدید شدنشان را تماشا کنیم تا اینکه بخواهیم با آنها مقابله کنیم و بجنگیم. تصور کنید که شکل هر یک از افکار شما مانند یک ابر است. اجازه دهید که این ابر وارد آسمان سرتان شود و سپس محو شدنش را در همان راستای حرکتش تماشا کنید. اجازه دهید ابرها بالا پایین و چپ راست شوند. اما این را بدانید هر باری که یک ابر وارد مغز شما میشود باید آنرا ترک کند. این که شما سعی کنید این افکار وارد سرتان نشوند و آگاهی از ورودشان را انکار کنید مانند این است که بخواهید با دویدن به دنبال یک ابر آنرا نابود کنید تا از دیدتان محو شود. این تمرین منفعل بودن نسبت به حواسپرتیهای اطراف با یادآوری موقتی بودن احساسات و افکار باعث میشود دلبستگیهای عاطفی و احساسات غیر ضروری کاهش یابند و تقریبا محو شوند.
۵ – محیط را منظم کنید
برای افزایش بهره وری سازماندهی کنید. فضایی که حس نظم بیشتری را انتقال دهد و شکیلتر باشد شرایط را به سبک زندگی متعادلتری سوق و تسهیل میدهد. یک خانه یا دفتر سازمان یافته و منظم نشانگر یک ذهنیت سازمان یافته و منظم است. شروع به تمیز کردن درهمریختگی ها کنید. ذهنتان از میانه راه شمارا همراهی خواهد کرد. هرچه نباشد، باید پذیرفت که کار کردن در یک محیط منظم آسانتر است. با این کار کلی وقت به جای پیدا کردن اشیا گم شده صرفهجویی میشود. حس حرفهای بودن درمان ایجاد میشود و همچنین تمرکزمان افزایش پیدا میکند که باعث میشود افزایش بهرهوری را شاهد باشیم.
نوشتن دیدگاه