تحقیقات اخیر نشان میدهند که داشتن یک تصویر روشن از هدف، امری ضروری برای ایجاد انگیزه حرکت به سمت موفقیت است. وجود نداشتن یا حتی ناواضح بودن این تصویر کار را سختتر میکند.
به همین خاطر است که انجام کارهای به نظر ساده، مثل ارسال یک ایمیل برای شخصی خاص، تا ماهها به طول میانجامد. در چگونگی انجام این کارها عدم صراحت موج میزند و عملی کردنشان شما را از منطقه امن خود بیرون میکشد. پس خیلی راحت انجامش نمیدهیم. مگر اینکه مجبور باشیم یا اینکه خیلی دیر شده باشد.
متاسفانه عدم شفافیت در اهداف بسیاری از مردم، دلیل اصلی نا امیدی آنها میباشد که این باعث میشود به جایگاهی پایینتر از رویاهای خود راضی شوند. رابرت بلات نویسنده کتاب انجام کارهای معمولی، در این باره میگوید: این موانع نیستند که ما را از رسیدن به اهدافمان باز میدارند. بلکه عامل نرسیدن ما به رویاهایمان، راههای شفافی هستند که در اثر واضح نبودن اهدافمان به آنها روی آوردیم.
این یعنی مغز ما انسانها آنقدر شیفته شفافیت و علم به مسیر است که حاضر است هدف و چیستی را فدای مسیری واضحتر و چگونگی کند.
هنگامی که شما تصمیم میگیرید هدفی را دنبال کنید، معمولا میدانید که چرا میخواهید این کار را انجام دهید. اما تقریبا نمیدانید که چگونه کار انجام خواهد شد. ممکن است بنظر برسد که برخی از افراد اهدافشان مشابه یکدیگر باشد. اما در اصل هدف هر شخص نسبت به جایگاهی که دارد منحصر به فرد است و این موضوع باعث میشود مسیر دستیابی شما به اهدافتان نیز خاص خودتان، و صد البته ناواضح و غیر قابل پیشبینی باشد. زیرا کسی قبل از شما آن را طی نکرده و شما هیچ تصوری از آن ندارید.
به گفته برخی محققان، ترس از ناشناختهها، پایه و اساس تمامی ترسهای دنیاست و ریشه همهی ترسها ندانستن است. در راستای مواجه نشدن با این موقعیتهای ناشناخته بسیاری از مردم به طور ناخودآگاه از رویا و اهدافشان دست میکشند.
در اینجا به چگونگی شفافسازی اهدافمان و ۹ ترفند کلیدی برای دستیابی سریع به آنها میپردازیم:
۱- با تمام وجود ناشناختهها را بپذیرید
وقتی از منطقه امن خودتان بیرون ميروید و به ناشناختهها قدم میگذارید چه حسی دارید؟
اکثر مردم این موقعیت را تهدیدآمیز میدانند و تحمل کمی برای ابهام دارند. برخی دیگر ممکن است نرمتر عمل کنند.
جالب است بدانید تحقیقات انجام شده ثابت کرده که کودکان به طور کلی در مواجه با ابهام و موارد ناشناخته تحمل و ظرفیت بیشتری نسبت به بزرگسالان از خود نشان میدهند. آن ها اغلب تمایل بیشتری برای قرارگیری در شرایط غیرقابل پیشبینی دارند. شرایطی که نتیجه برد و باخت آن اصلا مشخص نیست. هر چه سنتان بیشتر میشود ریسک پذیریتان نیز کاهش مییابد و میلتان به حفظ امنیت و ثابت کردن شرایط، شما را در منطقه امن خود نگه میدارد.
همچنین این تحقیقات نشان داده که هرچه شما از خود و کارتان راضیتر باشید تحملتان برای رویارویی با ابهامات زندگی بیشتر است. به عبارت دیگر اگر از کاری که میکنید لذت میبرید و عمیقا به آن باور دارید، سختی خارج شدن از منطقه امنتان را به جان میخرید. بیل والش، مربی آمریکایی فوتبال میگوید: اگر چرای شما قوی باشد، چگونهتان خود به خود حل میشود.
۲- شفافیت را به سرعت پیدا کنید
پس این را تصویب شده بدانیم: اگر میخواهید به چیزهای بزرگی برسید، مسیرتان کاملا ناواضح خواهد بود. نیاز انسان به این علم که کجا قرار دارد و به کجا قدم میگذارد در کنار ترس از خارج شدن از منطقه امن، او را از مسیر اهدافش برای اهداف آسانتر گمراه میکند. روشن بودن هدف و تعریف دقیق آن، عنصر کلیدی انگیزه است. در نتیجه برای ایجاد انگیزه و استفاده از آن برای دستیابی به رویاها و اهدافتان به شفاف سازی نیاز است. اما همهی اینها به این معنی نیست که شما باید تمامی چالشهای راه را از قبل حل کنید. به این معنیست که دریابیم قدم بعدی چیست.
اگر شما در حال رانندگی باشید و مقصد شما صد کیلومتر با شما فاصله داشته باشد، نیازی نیست و امکانش هم وجود ندارد که بتوانید از کیلومتر صفر تا صد را همزمان ببینید. بلکه کنترل و ارزیابی صد متر در جلو و عقب ماشین اطلاعات لازم برای حرکت را در اختیار شما قرار میدهد. هنگامی که صد متر جلوتر رفتید اطلاعات لازم برای حرکت تا صد متر دیگر را بدست میآورید. اطلاعاتی که در ابتدای مسیر نداشتید. به عبارت دیگر جواب به سوالی که سوال آن را نمیدانید غیر ممکن است. و این مسیر تا خود مقصد ادامه پیدا میکند. هر قدم جواب قدمهای روبروی خود را در بر دارد. درست مثل اینکه شما به دنبال گنجی باشید و در هر مرحله نشانهای برای پیدا کردن آن بدست آورید و گنج شما هدف شماست.
در اینجا به چند مورد از محرکهای اصلی برای حرکت رو به جلو اشاره میکنیم:
- یک نقطه تعریف شده(که بدانید دقیقا قرار است چه بکنید)
- جدول زمانی مشخص و سریع
- ابزار و چارچوب مناسب
- ساختار پشتیبانی
اگر این چهار مورد را فراهم کنید، هدف به اندازه کافی تعریف میشود و وضوح خود را پیدا میکند و از پس آن انگیزه کافی برای حرکت ایجاد میشود. در مسیر لحظه به لحظه رشد خواهید کرد و این میتواند به نقطه تمایز شما با افرادی که از مسافت صفر تا صد کیلومتر، گله و بهانه دارند تبدیل شود و شما را جلو بیاندازد.
۳- یادگیری هدفمند داشته باشید
به دنبال یادگیری هرچیزی که میروید باید هدفمند باشد. بسیاری از مردم از اینترنت و جاهای مختلف به دنبال ترفندها و راههای موفقیتاند، بدون آنکه بدانند چه خواستهای دارند. هیچکس نمیتواند هدف شخص دیگری را تعیین کند. اما وقتی هدف مشخص باشد همهی ابزارها از جمله اینترنت بهترین بسترها را برای رسیدن از نقطه a به نقطه b فراهم میکنند. زیرا وقتی شما بدانید که چه چیز را قرار است یاد بگیرید، میدانید که به کدام مرجع باید رجوع کرد. تحقیقات نشان داده افرادی که یادگیری خود محور انجام میدهند میزان قابل توجهی از رضایتمندی در آنها ساخته میشود. به همین علت مهم است که زمینه یادگیریتان باید با علاقه و اهدافتان هم سو باشد. آلبرت انیشتن در این باره گفته: بهترین نوع یادگیری این است که از شدت لذت بردن، گذر زمان را حس نکنیم.
۴- بر روی یادگیری عملی تمرکز کنید
این همان روشی است که کلیسای مورمون توسط آن به مبلغان مذهبی خود زبان خارجه را آموزش میدهد. توجه بسیاری از مردم و سازمانها به این مجموعه جلب شده که چگونه مبلغان این کلیسا طی چند هفته به تسلطی در زبان دست پیدا میکنند که دانشجویان معمولی دیگر طی چهار سال به آن نمیرسند. روش آنها به این صورت است که ابتدا با یک جمله کاربردی ساده یا یک کلمه شروع میکنند و به تلفظ صحیح آن میپردازند. وقتی دانشآموزان به درک اساسی از جمله رسیدند، آنهارا به گروههای دونفری تقسیم میکنند تا با استفاده از کلمه آموزش داده شده، هول یک سناریو واقعی از زندگی روزمره نقشآفرینی داشته و صحبت کنند.
مراحل این متود ساده است:
- یادگیری مفهوم اصلی
- تمرین پیاده سازی مفهوم با نقشآفرینی در مثالهای واقعی زندگی
- ثبت بازخوردها و راهنما گرفتن
- تکرار تمرین
- ثبت بازخوردها و راهنما گرفتن
محققان طی آزمایشی تاثیر نقش آفرینی بر روی رفتار نوجوانان خجالتی را مورد بررسی قرار دادند و نتیجه نشان داد روشی که بر اساس نقشآفرینی ارائه میشد علاوه بر شیب تند تر در یادگیری، تغییرات مثبت قابل توجهی در رفتار آنها در بر داشته است.
در عصر مدرن و دنیای دیجیتالی امروز، محبوبیت آموزش توسط تمرینات شبیه سازی شده و نقشآفرینی در سناریوهایی از زندگی واقعی به شدت رو به افزایش است. علاوه بر این، تحقیقات نشان دادهاند که گرفتن بازخورد مداوم برای یادگیری بسیار مؤثر بوده است.
۵- یادگیری عملی را به کار بگیرید
اگر به دنبال تغییری پایدار در زندگی خود هستید باید این تفکر که میخواهم چیز جدیدی امتحان کنم را فراموش کنید. باید تصمیم بگیرید که تعهدتان با همه جزئیات در درجهی استادی باشد. بیشتر مردم درجا میزنند و با مسائل بیفایده دست و پنجه نرم میکنند. آنها میگویند دوست داشتم ورزش کنم یا خوب میشود اگر رابطهام با همسرم بهتر شود. این افراد جزئیات کافی برای مسیر را در اختیار ندارند و هیچوقت شروع نمیکنند.- تونی رابینز
برخی یادگیری را تغییر دائمی در رفتار تعریف میکنند. به عبارت دیگر یادگیری واقعی آن است که دید شما را به جهان برای همیشه عوض کند. یادگیری به معنی جمعآوری اطلاعات و حفظ کردن آنها نیست. اگر میخواهید به سرعت چیزی را یاد بگیرید، باید خود را در آن موضوع غرق کنید و بلافاصله آنچه را یاد میگیرید پیاده کنید. برای مثال سریعترین روش یادگیری اسپانیایی این است که به اسپانیا بروید. کتاب خواندن و تمرین با فلشکارتهای آموزشی به مدت ۱۵ دقیقه در روز هم میتوانند تغییرات خوبی ایجاد کنند. اما چند روز غرق شدن روابط عمیقتری را نسبت به چند ماه دست و پنجه نرم کردن میسازد.
برای جلو رفتن و حفظ انگیزه در مسیر به وضوح کافی در اهدافتان نیاز دارید. هرچه دید شما نسبت به هدفتان دقیقتر و شفاف تر باشد، انگیزه شما برای دستیابی به آن بیشتر است. بنابراین به جای تلاش برای ایجاد انگیزش در خود، هدف شما باید مشخص کردن قدم های بعدی پیش رویتان باشد.
۶- معلم بگیرید
هنگامی که شما تصمیم میگیرید از حالت دست و پنجه نرم کردن با اهدافتان به حالت تعهد کامل بروید، یادگیری سریع از لازمههای کلیدی شما خواهد شد. به یک راهنما نیاز پیدا خواهید کرد. کسی که بتواند کمک کند تا چند قدم پیش رویتان را بردارید.
این معلم میتواند یک کتاب یا حتی یک دوره آموزشی آنلاین باشد. البته اگر این معلم یک شخص واقعی باشد شما میتوانید بازخورد کارهای خود را به طور مستقیم دریافت کنید و پاسخ سوالاتتان را به سرعت بگیرید.
۷- آنقدر تمرین کنید که آموختهها وارد ناخودآگاهتان شوند
تمامی ابعاد یادگیری یک موضوع جدید به حافظه و نحوه استفاده از آن باز میگردد. در ابتدا قشر پیشانی مغز که مربوط به حافظه کوتاه مدت است با تمام توان درگیر چگونگی انجام کار میشود. اما هنگامی که شما در کارتان مهارت پیدا میکنید، قشر پیشانی مغزتان میتواند استراحت کند. در واقع بر اساس تحقیقات انجام شده، بار و فشار وارده به قشر پیشانی مغز در این حالت تا ۹۰ درصد کاهش مییابد. وقتی مهارت لازم برای کارتان را کسب کردید میتوانید خودآگاهتان را برای تمرکز بر روی مسائل مهم دیگر آزاد بگذارید.
به این درجه از کارایی اتوماتیسیتی گفته میشود و به گفته روانشناسان بر اثر یادگیری مداوم بیش از حد معمول رخ میدهد.
فرآیند دستیابی به اتوماتیسیتی یا خودکاری شامل چهار گام میشود:
- یادگیری پی در پی از یک مجموعه ساده و کوچک اطلاعات. مثلا اگر قصد دارید فوتبال یاد بگیرید، این مورد مثل شوت کردن از راه دور برای دفعات متوالیست. نکته اصلی این مرحله فراتر رفتن از نقطه اولیه تسلط است.
- دشوار کردن تدریجی تمرینها. تمرینها را برای خود تا حد ممکن دشوار کنید. تا آنجا که بیش از حد سخت شوند. سپس شدت آنهارا با تواناییتان تنظیم کنید. در این حالت استاندارد شما بالاتر از توانایی گذشتهتان شکل میگیرد.
- تعیین محدودیت زمانی. به عنوان مثال، برخی از معلمان ریاضی مسئلههای دشواری را سر کلاس برای دانشآموزان طرح میکنند و از آنان میخواهند که در مدت کوتاهی به آنان پاسخ دهند. اضافه کردن مؤلفه زمان از دو طریق شما را به چالش میکشد. اول اینکه باعث میشود سریعتر باشید. و دوم باعث میشود بخشی از حافظه کاریتان آگاهانه به گذشت زمان اختصاص پیدا کند و در مدیریت زمان عملکرد بهتری داشته باشید.
- تمرین با افزایش بار حافظه به این معناست که سعی کنید یک کار ذهنی را در همزمان با اینکه چیز دیگری در فکرتان است انجام دهید. به زبان ساده یعنی از حواس پرتیها به صورت هدفمند در راستای کار اصلی استفاده کرد.
در اصل هدف آن است که دیدی انعطافپذیر و خلاق به مسئله از خود نشان داد. زیرا در آخر برای استفاده از مهارت در کار و زندگی، شما میخواهید بتوانید یادگیری خود را در زمینههای مختلف و برای اهداف مختلف به کار بگیرید.
۸- هدفهایی دقیق با بازه زمانی مشخص تعیین کنید
مهم نیست که هدف شما در سرتان چقدر بزرگ و عالی باشد. تفاوت مسیر در ذهنتان در مقایسه با عملی کردن آن در دنیای واقعی اجتنابناپذیر است. زیرا با دست به کار شدن، شما شرایط را محیا میکنید.
بعد از اتمام آموزشها و تمرینها وقت آن رسیده که مهارتهایتان را وارد دنیای واقعی کنید. این کار را با تعیین اهداف بزرگی انجام میدهید که شما را طالب دانش و مطالعه چنین مطالبی میکنند. فراموش نکنید که اهداف بزرگ با مرور جزئیات و ابهام زدایی راحتتر میشوند.
۹-پیگیری و مسئولیت پذیری
روشن بودن هدف، انگیزش را میسازد.
پیگیری، آگاهی را میسازد.
گزارش دادن، مسئولیت پذیری را میسازد.
و دارا بودن همهی این ها باعث رشد هرچه سریعتر شما میشود.
اگر رفتارهای روزمره خود را پیگیری نمیکنید، بدون شک کاراییتان از چیزی که فکر میکنید ضعیفتر است. برای مثال بیشتر مردم هیچ ایدهای ندارند که همه پولشان به کجا میرود. زیرا مخارج خود را پیگیری نمیکنند.
طبق تحقیقات، خود تنظیمی فرآیندی روانشناختی است که ناسازگاری بین اهداف و رفتارهای شما را تشخیص میدهد. میتوان گفت این همان شناختی است که جرقه انگیزه حرکت را روشن میکند که شما را از مکانی که هستید به مکانی که میخواهید بروید منتقل کند.
به طور خاص، خودتنظیمی از سه طریق کار میکند:
- نظارت بر خودتان تعیین میکند که در حال حاضر تا چه اندازه خوب هستید.
- ارزیابی خودتان، میزان عملکرد شما را در مقایسه با اهداف خود مشخص میکند.
- واکنش شما نشان میدهد که چگونه فکر میکنید و اهدافتان را با شرایط حال حاضر مقایسه میکنید. هنگامی که از شرایط حال حاضر ناراضی باشید، واکنشتان شما را مجبور میکند تا به منابع انگیزش خود نگاهی مجدد بیاندازید.
گذشته از پیگیری، تحقیقات نشان داده است که مسئولیت پذیری و پاسخدهی عملکرد را بهبود میبخشند. هنگامی که عملکرد خود را به کسی گزارش میکنید، به خصوص شخصی که به او احترام میگذارید، در اصل انگیزهای بیرونی برای موفقیتتان ایجاد میکنید. در طول گزارشتان میتوانید از طرفتان بازخورد بگیرید و از آنها در جهت بهبود عملکرد خود بهرهمند شوید.
تلاش برای دستیابی به اهداف بزرگ کار ساده ای نیست. همانطور که گفتیم اکثر مردم برای یک مسیر واضحتر از هدف و رویای خودشان دست میکشند. اگر میخواهید به سرعت به سمت اهداف بزرگ خود بروید، لازم است که تا چند قدم بعدی مسیرتان را برای خود روشن و واضح تعریف کنید.
هر چه تعریف شما از مسیرتان دقیقتر باشد اهداف بزرگتری را میتوانید برای خود اختیار کنید. برای اطمینان از دستیابی به این اهداف، میبایستی رفتارهای خود را روزانه ردیابی کرده و یک سیستم پاسخگویی منظم در آن برقرار کنید. هنگامی که شرایط را به شکلی موثر تنظیم کردید و بستر را ساختید، رسیدن به اهدافتان به امری اجتنابناپذیر مبدل میشود.
نوشتن دیدگاه